محل تبلیغات شما
زمانی یک محصل مشتاق بود که می‌خواست خِرَد و بصیرت را به دست آورد. در پی تدبیر، نزد سقراط خردمندترین مرد شهر رفت. سقراط مسن بود و معلوماتی در باب بسیاری مسائل داشت. آن پسر از دانای شهر پرسید چگونه می‌تواند به چنین مرتبه استادی دست یابد. چون سقراط مردی کم حرف بود ترجیح داد صحبتی نکند و فقط با مثالی پاسخ او را بدهد. او پسرک را به ساحل دریا برد و در حالی که هنوز لباس‌هایش را بر تن داشت مستقیم به داخل آب رفت.

یک داستان عمیق فلسفی | بازگویی از اریک ساپرستون

در اولین نگاه | نیکولاس اسپارکس

گقتگو با کافکا | گوستاو یانوش

سقراط ,رفت ,شهر ,یک ,بدهد ,مثالی ,را به ,بدهد او ,را بدهد ,او را ,او پسرک

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها