محل تبلیغات شما
دقایقی هست که انسان می‌خواهد هرچه عقل و نیرو دارد تا مرحله‌ی بدترین دردها و رنج‌ها به کار اندازد تا علم و یقینی که می‌خواهد، همچون شعله‌ی آتش بیرون بجهد. در آن هنگام، یک نوع رؤیای ملکوتی بر جان لرزانی که نگران پیش‌بینی سرنوشت مقدر خویش است چیره می‌شود. سراپای وجود ما که تشنه ی زیستن است، زیستن به هر قیمت که باشد، عنان خود را به دست کورترین و پررین امیدها می‌سپارد. آنجا است که وجود ما، آینده را با همه‌ی جنبه‌های ناشناخته و اسرارآمیزش می‌طلبد، آینده را

یک داستان عمیق فلسفی | بازگویی از اریک ساپرستون

در اولین نگاه | نیکولاس اسپارکس

گقتگو با کافکا | گوستاو یانوش

وجود ,آینده ,زیستن ,قیمت ,است، ,باشد، ,آینده را ,که باشد، ,قیمت که ,باشد، عنان ,هر قیمت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها